در حال بارگذاری
  • slidebg1
  • slidebg2
  • slidebg3
  • slidebg4
  • slidebg5
  • slidebg6
گزارش ها و بازدیدهای علمی
ضرورت توجه به مفهوم سبک زندگی و پیوند آن با اخلاق اجتماعی از بایسته های زندگی مطلوب شهرنشینی است. پیوند این مفاهیم و واکاوی قواعد تحقق آن بدین واسطه است که امروزه بخش اعظم انرژی ها و پتانسیل های موجود اجتماعی در اثر فقدان مهارت های لازم در جامعه نابود می شود. این یاداشت در نظر دارد که با بازتعریفی دوباره از این مفاهیم به سیاقی جامعه شناسانه و مرتبط با مباحث جامعه سالم، به ارائه راهکارهایی بپردازد که نهایتا ابعادی از سیاستگذاری مطلوب اجتماعی را در حوزه ی مسائل عمومی و شهری، روشن سازد.
امروزه زمانی که از مفهوم سبک زندگی صحبت می کنیم آن را شامل مجموعه ای یکپارچه از ارزش ها، نگرش ها و کنش هایی می دانیم که یک فرد ابعادش را در مسائل مربوط به خانواده، نوع مسکن، نوع پوشش، آداب مصرف، فعالیت های اقتصادی، رفتار های فردی و جمعی و …می یابد. پرسش اساسی این است که چرا نیاز است این مفهوم از مجرای مفهوم دیگری به نام اخلاق مورد مداقه قرار گیرد؟ بحثی که شالوده ی آن بر مباحث سلامت اجتماعی و جامعه سالم قرار دارد.
تحولات حوزه ی سبک زندگی در جامعه نیمه سنتی ما، دریچه های جدیدی از تغییرات مطلوب و نامطلوب برابر نظام اجتماعی ما گشوده است. نگاهی به آمارهای پژوهش های میدانی نشان می دهد که بواسطه تحولات سبک زندگی شهروندان، به شدت فرایندهای اجتماعی شدن نیز، تفاوت های اساسی با گذشته پیدا کرده است. امروز کودکان، نوجوانان و حتی خانواده های ما، متاثر از گفتمان هایی الگو و نقش می پذیریند که تاحدودی سنخیتی با بایسته های فرهنگی و اجتماعی جامعه سنتی ما نداشته و بعضا نیز نقش تخریب گر فرهنگی را ایفا می کنند. تکنولوژی های نوین به مدد تبلیغات گسترده رسانه ای، به ابزاری کاربردی در تغییر نقش نهادهای فرهنگ ساز تبدیل گشته اند که هدف عمده ی آنها استحاله ی اجتماعی و مصرف زدگی جامعه و تقویت ارزش های مخرب است که بی شک این همه منافی قواعد یک جامعه سالم است که غایت آن میل به فضیلت می باشد.
آمارهای فزاینده ی بزهکاری، خشونت های اجتماعی و مصرف مواد مخدر از یک سو و افزایش نارضایت هایی که در کانون خانواده ها شیوع یافته است در سوی دیگر، عاملی اساسی در رنگ باختن ارزش ها وهنجاری دینی و فرهنگی است که بایسته های هویت ساز جامعه می باشند. پژوهش ها به خوبی نشان می دهد که زنگ خطر شیوع سبک زندگی غیر بومی به صدا درآمده است. ارزش ها و هنجارهای وارداتی با به چالش کشیدن اصول و صفات برجسته ی اخلاقی، کیان جامعه را تهدید می کنند. مفاهیم زننده ای همچون خیانت، خود خواهی، دروغ و تزویز، درویی و تظاهر، کم کم جای ارزش های والا همچون امانت داری، گذشت، انصاف، صداقت، کمک رساندن به دیگران، را می گیرند و حفره های عمیق اجتماعی را در مناسبات جمعی شکل می دهند که خروجی آن بی شمار آسیب اجتماعی است که همه با آن درگیر هستیم. حال پرسش این است که راه برون رفت از این چالشها چیست؟ آیا می توان با نادیده انگاشتن و پاک کردن صورت مساله مشکل را برطرف ساخت و به جامعه سالم دست یافت؟
به عقیده ی بنده گمشده جامعه امروز ما در تمام مناسبات مفهوم ارزشمندی به نام اخلاق است. مفهومی که می تواند با درونی سازی ارزش های اصیل دینی و فرهنگی جامعه،فرایند جامعه پذیری را تغییر دهد و همچون ملاط اجتماعی از گسیختگی های نسلی و فرهنگی جلوگیری کند. این جاست که ضرورت ترکیب دو مفهوم نظری در قالبی واحد خود را عیان می سازد. قدر مسلم این است که سبک زندگی جامعه ما بعد از انقلاب به صورت پیوسته در حال تغییر بوده است تغییری که در آن توجه به مناسبات اخلاقی تا حدودی کم رنگ بوده است. ناکارآمدی سیاست گذاری های اجتماعی در سه حوزه یادگیری، فرهنگ پذیری و جامعه پذیری عامل اساسی در شیوع و گسترش رویگردانی جامعه از مناسبات اخلاقی در حوزه ی سبک زندگی است؛ زیرا در پس ذهن ما مسئولان باوربه ارزشمندی مفهوم اخلاق تنها در زبان و گفتار معنا شده است که امروز تاثیر خود را در حیات جامعه نشان می دهد. لذا اگر تصمیم داریم که یک سیاستگذاری کارآمد را در حوزه ی ارزش های اجتماعی دنبال کنیم که برونداد آن اصلاح سبک زندگی شهروندی باشد، می بایست جریان بنیادی (اخلاق و ارزش) در درون جامعه راه بیافتد بنحوی که جامعه فرد را ملزم به رعایت ارزش ها و اصول اخلاقی بداند.
در پاسخ به پرسشی که مطرح گردید، پیشنهاد می شود که با محور قرار دادن اصل اخلاق اجتماعی در سه حوزه ی یادگیری، فرهنگ پذیری و جامعه پذیری توجه ویژه ای به گزاره های زیر صورت گیرد.
۱- در مبحث جامعه پذیری اصل یادگیری دارای اهمیت فراوانی است. لذا نیاز است که نظام آموزشی جامعه با در نظر گرفتن متغییر هایی همچون، جنسیت، سن، فرهنگ، نوع سبک زندگی به سمت ترکیب شیوه های نوین یادگیری در آموزش اخلاق اجتماعی حرکت کندکه تا جامعه با آسیب های ناشی از روند غلط سبک زندگی آشنا شده و ضرورت تغییر در این حوزه ها را در خود احساس کند. بی شک تعامل نظام آموزشی با نخبگان جامعه و بهره گیری از دانش متخصصان دانشگاهی می تواند تاثیر فراوانی داشته باشد.
۲- فرایند فرهنگ پذیری در حوزه سبک زندگی علاوه بر این که متاثر از اصل یادگیری است ولی بصورت جدی وابسته به متغییر های سازنده خود می باشد. در فرهنگی که در آن اصول و ارزش های انسانی و اخلاقی جایگاهی نداشته باشد، نمی توان انتظار تحقق سبک زندگی مطلوب و شکل گیری جامعه سالم را داشت. لذا نیاز است که با رویکری کاملا حرفه و تخصصی به برجسته سازی عناصر اصیل فرهنگ بومی و دینی خودمان، که متناسب با شیوه های زندگی جامعه است، بپردازیم
۳- نهایت تمام سیاستگذاری های اجتماعی مبحث جامعه پذیری است زیرا در این مقوله هدف این است که ارزش ها، هنجارها، آداب وسنن، الگو های مصرف و شیوه های زندگی در یک فرایند مستمر به جامعه انتقال داده شود و در آن تثبیت شود. لذا اهمیت آن در این مبحث به این واسطه است که در کنار دو رکن یادگیری وفرهنگ پذیری این اصل کمک می کند که ارزش ها وهنجارهای مطلوب در کل جامعه نهادینه گردد بنحوی که جامعه بصورت خود کار خود را ملزم به رعایت اخلاقیات اجتماعی در سبک زندگی بدانند. لذا اصلاح شیوه ها آموزشی و فرهنگ پذیری میتواند تاثیر عمده ای در فرایند جامعه پذیری داشته باشد.
در پایان سخن خود را با این جمله یکی از دانشمندان علم اخلاق که معتقد بود(( در باره ی اخلاق نباید موعظه کنیم، بلکه رفتار اخلاقی ما می بایستی الگوی عملی برای افراد باشد)) به پایان می رسانم. به امید اینکه فرایند اصلاح شیوه زندگی بر محور اخلاق را اول از خودمان شروع کنیم.

شکیبا باشید...